جدول جو
جدول جو

معنی نفس کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

نفس کشیدن
تنفس کردن، دم زدن
تصویری از نفس کشیدن
تصویر نفس کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
نفس کشیدن
(لِ مَ دَ)
تنفس کردن. (ناظم الاطباء). دم زدن. (یادداشت مؤلف) :
اگر چه خانه آئینه ست روی زمین
نفس کشیدن ما هیچکس نمی بیند.
صائب (آنندراج).
- امثال:
نمرده نفس کشیدن از یادش رفته است.
، اعتراض کردن. لب به شکوه و شکایت و انتقاد گشودن. جیک زدن. لب از لب برداشتن. لب گشودن: کسی جرأت نفس کشیدن ندارد، کسی را یارای اعتراض و شکایت نیست
لغت نامه دهخدا
نفس کشیدن
دم زدن تنفس کردن: حباب وار مبادا نفس کشی بیجا چه خانه ها که بیک دم زدن خراب نشد، (نعمت خان عالی) یا نفس کشیدن از یاد کسی رفتن، مردن مرده بودن: خود او در تخت خواب افتاده نفس کشیدن از یادش رفته بود
فرهنگ لغت هوشیار
نفس کشیدن
استنشاق، تنفس، دم برآوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موس کشیدن
تصویر موس کشیدن
از میان لبان صفیری در آوردن (شبیه بصوت) برای نوازش کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام کشیدن
تصویر نام کشیدن
نام دادن تسمیه، سرزنش کردن ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دم زدن پرخاشیدن سخن گفتن صدا بر آوردن (باعتراض) : من از ترس عصبانی شدن این زن بد خلق نمیتوانم نطق بکشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیل کشیدن
تصویر نیل کشیدن
کنایه از سر سبزی و بخت است: (طبایع را یکایک میل درکش بدین خوبی خرد را نیل درکش خ) (گنجینه گنجوی. 363)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناز کشیدن
تصویر ناز کشیدن
((کِ دَ))
ناز و کرشمه معشوق را تحمل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نطق کشیدن
تصویر نطق کشیدن
((نُ طُ. کِ یا کَ دَ))
صدا برآوردن، سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
Yawn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
Brush
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
bâiller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
brosser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
spazzolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
หาว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
แปรง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
geeuwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
borstelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
cepillar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
bostezar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
sbadigliare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
позіхати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
bocejar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
escovar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
打哈欠
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
ziewać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
szczotkować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
чистити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
gähnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
bürsten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پاس کشیدن
تصویر پاس کشیدن
зевать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
чистить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
menyikat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی